سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جشن سالگرد تاسیس تیم : 5 شنبه ، 4 تیرماه ، باغ دایی ، حرکت ساعت 18 از منزل آقای محبی
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
درباره


تیم فوتبال شهدای پیامبر در تیرماه 1381 تأسیس گردید. رسالت این وبلاگ انعکاس اخبار تیم محبوبمان است.
دیکشنری
 

مباهله

پیامبر خدا هیچ‌گاه غیر از آنچه براساس پیام راستین وحی است ، اقدام به کاری نمی‌کند. مسیحیان نجران ، با بوق و کرنا و با ساز و برگ قوی به محضر پیامبر آمده بودند و شکست رقیب خود را قطعی می‌دیدند ؛ اما پیامبر با روش خود ، کاری کرد که تمامی این افراد ، قلباً شکست خود را باور کردند و از اصل قرارداد ، منصرف شدند . روش پیامبر در دو مرحله انجام شد :

 1) مرحله نخست پاسخ‌گویی به شبهات و آوردن استدلال :

پیامبر : من شما را به آیین توحید و پرستش خدای یگانه و تسلیم در برابر اوامر او دعوت می‌کنم.

نمایندگان نجران : اگر منظور از اسلام ، ایمان آوردن به خدای جهان است ، ما قبلاً به او ایمان آورده‌ایم .

پیامبر : اسلام نشانه‌هایی دارد و برخی از اعمال شما حاکی است که به اسلام واقعی نگرویده‌اید . چگونه می‌گویید خدای یگانه را پرستش می‌کنید ، در صورتی که شما صلیب را می‌پرستید و از خوردن گوشت خوک ، پرهیز نمی‌کنید و برای خدا فرزند قائلید ؟

نمایندگان نجران : ما او را خدا می‌دانیم ؛ چون او مردگان را زنده کرد و بیماران را شفا بخشید و از گِل ، پرنده‌ای ساخت و به پرواز درآورد ... و تمام این اعمال ، حاکی است که او خدای ماست .

پیامبر : نه ! او بنده خدا و مخلوق اوست که او را در رحم مریم قرار داد و این قدرت و توانایی را خدا به او داده بود .

مسیحیان ، نمی‌توانستند حرف پیامبر را باور کنند و به دنبال هم ، بهانه می‌آوردند.  پس پیامبر کلماتی را گفت که همان موقع ، فرشته وحی برایش آورده بود: إِنَّ مَثَلَ عِیسَی عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ.

پیامبر : وضع عیسی از این نظر مانند حضرت آدم است که او را با قدرت بی‌پایان خود ، بدون آنکه دارای پدر و مادری باشد ، از خاک آفرید . پس اگر نداشتن پدر ، گواه بر این باشد که او فرزند خداست ، پس حضرت آدم برای این منصب شایسته‌تر است ؛ زیرا که نه پدری دارد و نه مادری.

در این لحظه مسیحیان ، مات و مبهوت مانده بودند که چه پاسخی بیاورند و به هم نگاه می‌کردند تا شاید کسی بتواند پاسخی یا بهانه‌ای بسازد . تا اینکه کسی گفت : ـ : گفت‌وگوهای شما ما را قانع نمی‌کند .

پیامبر با اینکه استدلالی کاملاً همه‌فهم و ساده آورده بود ، مسیحیان همچنان در موضع لجاجت و سرسختی ایستاده بودند . در همین هنگام بود که پیامبر اقدامی دیگر را پیش گرفت .

2) مرحله دوم : « فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أبْنَاءَنَا وَأبْنَاءَکُمْ وَ نِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ ؛ پس هر که در این باره پس از دانشی که تو را حاصل آمده ، با تو محاجّه کند ، بگو : « بیایید پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان ، و ما خویشان نزدیک و شما خویشان نزدیک خود را فرا خوانیم ؛ سپس مباهله کنیم ، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم ».

وقتی کسی دلایل و براهین و استدلالات منطقی و محکم و در عین حال قابل فهم را بی‌دلیل و از روی لج و عناد رد می‌کند ، چه باید کرد ؟ آیا باید همچنان به محاجه و مجادله ادامه داد یا باید راه دیگری را پیمود ؟

پیامبر مشاهده کرد که با مجادله ، کاری از پیش نمی‌برد و اعتقاد خرافی به فرزندِ خدا بودن عیسی(ع) ، به تزلزل بنیاد دین و توحید مردم منجر می‌شود . پس قرار گذاشت « مباهله » کنند .

ابتهال در این آیه شریفه ، به سبب مسائل شخصی یا از روی ضعف نیست ؛ بلکه پای مسائل دینی و اعتقادی و اجتماعی در میان است و نتیجه ابتهال ، قطعی است و در غیر این‌صورت که فایده‌ای ندارد . پس حقانیت انسان باید برای خودش ثابت شده باشد که با شجاعت ، پا به میدان مباهله بگذارد ؛ وگرنه چه بسا که خود و تمام اهلش نابود شوند .

1) شب پیش از روز مباهله : سران هیئت نمایندگی نجران گفتند :

اگر دیدید پیامبر فردا با جار و جنجال و اصحاب و سربازانش وارد میدان شد ، مباهله می‌کنید ؛ چون معلوم است که حق با او نیست و با جار و جنجال می‌خواهد ما را مغلوب کند ؛ اما اگر با نفرات کم و معدودی از خاصان نزدیک و فرزندان خردسالش به میعادگاه آمد ، بدانید که او پیامبر خداست و از مباهله با او بپرهیزید که خطرناک است.

2) روز مباهله : اسقف نجران گفت :

من چهره‌هایی را می‌بینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهی بخواهند که بزرگ‌ترین کوه‌ها را از جای بکند ، فوراً کنده می‌شود و هرگز صحیح نیست ما با این قیافه‌های نورانی و با این افراد بافضیلت ، مباهله کنیم ؛ زیرا بعید نیست که همه ما نابود شویم و ممکن است دامنه عذاب گسترش یابد و همه مسیحیان جهان را بگیرد و در روی زمین حتی یک مسیحی باقی نماند .

سخن تمام است ؛ مگر اینکه نمایندگان نجران ، به اتفاق آرا ، منصرف می‌شوند و تن به قرارداد پیامبر می‌دهند تا به ازای مبلغی که هر ساله به‌عنوان «جزیه» پرداخت می‌کنند ، پیامبر و حکومت اسلامی از جان و مال آنها دفاع کند .

پس از امضای قرارداد ، پیامبر فرمود :

به آن خدایی که جانم در دست اوست ، هلاکت ، تا بالای سرِ اهل نجران آویزان شده بود و اگر مباهله می‌کردند ، به صورت میمون و خوک مسخ می‌شدند و بیابان در زیر پایشان شعله‌ور می‌گشت . و در آخر خدای تعالی نجران و اهلش را منقرض می‌کرد . حتی مرغانِ بالای درخت‌هایشان را می‌سوزاند و اما بقیه نصارای دنیا ، یک سال طول نمی‌کشید که همه هلاک می‌شدند و در روی زمین حتی یک نصرانی باقی نمی‌مانْد .






          
دوشنبه 87 دی 2 :: 4:0 عصر

آمار
  • بازدید امروز: 10
  • بازدید دیروز: 8
  • کل بازدیدها: 280448
همراهان

ابزار وبلاگ