امام حسن علیه السلام در 15 رمضان المبارک سال سوم هجری به دنیا امدند و در سن 47 سالگی بوسیله زهری که جعده ملون ( همسر حضرت ) به ایشان خوراندند به شهادت رسیدند.
براستی هیچ قلمی قادر به شمارش کمالات حسنی نیست.
تصمیم گرفتم از حلم ایشان برایتان بگویم ؛

از جناب کامل مبرد نقل شده که روزی حضرت سوار بر مرکب بودند که مردی از اهل شام آن حضرت را ملاقات کرد و تا جایی که توان داشت آن حضرت را لعن و نفرین کرد و وقتی که ساکت شد حضرت سلام کردند ، تبسمی کردند و فرمودند : ای شیخ گمان می کنم که غریب می باشی و گویا مشتبه شده باشد امری چند ، پس اگر از ما اسرضاء جویی از تو راضی و خشنود می شویم و اگر چیزی سئوال کنی عطا می کنیم و اگر از ما طلب ارشاد و هدایت کنی ، تو را ارشاد می کنیم و اگر بردباری بطلبی عطا می کنیم و اگر گرسنه باشی تو را سیر می کنیم و اگر برهنه باشی تو را می پوشانیم و اگر محتاج باشی بی نیازت می کنیم و اگر رانده شده ای تو را پناه می دهیم و اگر حاجتی داری حاجتت را بر می آوریم ...
چون مرد شامی این سخنان را شنید ؛ گریست و گفت : شهادت می دهم که تویی خلیفه خدا.
در پایان سخنی از حضرت استاد حاج آقای نجفی تقدیمتان می کنم : برای عظمت امام حسن علیه السلام همین بس که امام بر امام حسین علیه السلام بودند
التماس دعا